نقش کارتیه در معرفی پلاتین بهقدری برجسته است که اغلب گفته میشود کارتیه پلاتین را اختراع کرد. به عبارت دقیقتر، این لویی کارتیه بود که بهدلیل عشق به سنگهای قیمتی، پلاتین را به صنعت جواهرسازی معرفی کرد.
در سال ۱۹۰۰، این مرد جوان علاقهمند به علم و فناوری از تمام نوآوریهای زمان خود آگاه بود. او فلزی را پیدا کرد که میتوانست به الماس جلوه بیشتری دهد. او در قامت جواهرسازی وظیفهشناس میخواست جواهرات الماسنشانی را که هنوز از نقره ساخته میشدند بهتر کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ایراد نقره چه بود؟
نقره دو ویژگی عمده دارد که در جواهرسازی عیب و نقص است: در تماس با پوست کدر میشد، و به همین دلیل اغلب با طلای زرد روکش میشود، و نرمی آن باعث میشود بهراحتی تغییر شکل دهد. برای جلوگیری از خطر افتادن و گم شدن الماس، جواهرساز میبایست با استفاده از قابهایی بسیار ضخیم، که اغلب قطعات الماس را تا حد زیادی میپوشاند، این نقص را جبران میکرد. در نتیجه، نور نمیتوانست از الماس عبور کند و باعث درخشش آن شود.
ورود پلاتین از صنعت به جواهرسازی
در اکوادور، صنعتگران نخستین جواهرات پلاتینی را در اوایل قرن اول پس از میلاد ساختند. در اروپا، این فلز تازه در نیمه دوم قرن ۱۸ کشف شد و کار با آن، بهعلت سختی و استحکام آن، سخت بود.
نقطه ذوب بالای پلاتین کار با آن را بسیار دشوار میکرد. بنابراین، زمانی که در سال ۱۸۴۷ آلفرد کارتیه شروع به استفاده از این فلز درخشان و قوی در جواهرات خود کرد، شاهکاری چشمگیر بود. کارتیه آن را در قطعات «سبک گارلند» خود گنجاند و درخشندگی الماس را تقویت کرد.
لویی کارتیه در کتاب «کارتیهها» نوشته فرانچسکا کارتیه بریکل توضیح داد که چطور پلاتین را مستقیم از اورال در روسیه، تنها کشور استخراجکننده آن، خرید تا به هدف خود برسد: «نگه داشتن الماس در جای خود تنها با چند سیم. به نظر میرسید که این الماسها در هوا شناور بودند، مستقیم روی پوست قرار میگرفتند، یا روی پارچه لباس دوخته میشدند. خیرهکننده و منحصربهفرد بودند. الگوهایی درهمتنیده و ظریف، گرهها و گلها و برگها را با الهام گرفتن از نقوش قرن هجدهم ساختند. چیزی که در آن زمان کاملا بیسابقه بود.»
اشرافیترین فلز در میان فلزات
به نوشته «فرنچ جولری پست»، شاهزادگان و پادشاهان و ثروتمندان برای دنبالهروی از لویی کارتیه جوان و جسور منتظر نماندند که دولت فرانسه در سال ۱۹۱۲ به این فلز جدید موقعیت «گرانبها» اعطا کند. آنها که مجذوب جلوههای ناشی از ترکیب این فلز با الماس شده بودند، بهسرعت سفارشهای ساخت تاج و زیورآلات را به سوی کارتیه روانه کردند.
یکی از زیباترین قطعات تاجی از سنگ کریستال بود که به نظر میرسید از نور حجاری شده باشد. در سال ۱۹۰۳، سرمایهدار اس.بی. جوئل الماس ۲۴ قیراطیاش را به لویی کارتیه سپرد تا آن را سنگ مرکزی یک سنجاقسینه کند. این سنگ را پنجههای ریز پلاتینی در جایش نگه داشتهاند و در دل سنجاقسینه درخششی بینظیر دارد. این قطعه آخرین بار در مجموعه جواهرات «ماهاراجه و گورکانی» حراج کریستیز به مبلغ ۱۰٬۶۰۳٬۵۰۰ میلیون دلار فروخته شد.
چندی نگذشت که خانههای جواهرات دیگر نیز از این موج پیروی کردند.
ورود سنگهای قیمتی رنگی در دهه ۱۹۲۰ به معنای پایان دوره پلاتین نبود. کاملا برعکس، پلاتین برای سنگهای رنگی مانند یشم، کارنلین، فیروزه، و لاجورد بسیار مناسب بود.
پلاتین با رشتههای بسیار نازکی که از آن میتوانستند بسازند امکان ایجاد خطوط پیچیده در جواهرات بسیار سبک را فراهم میکرد. اما این فلز کمیاب (که هنوز هم فقط در اورال یافت میشود) بسیار گران بود و بهسرعت با رقیب خود طلای سفید (آلیاژی از طلا و نقره که در دسترستر بود) مواجه شد که زرگری آلمانی ساخته بود. تب پلاتین در جنگ جهانی دوم، زمانی که به این فلز برای مصارف صنعتی نیاز بود، کاهش یافت و بعد از آن، پلاتین فقط در ساخت قطعات استثنایی استفاده شد.
امروزه، کارتیه همچنان به خلق قطعات پلاتین استثنایی ادامه میدهد که با سنگهای قیمتی افسانهای مانند یاقوت کبود «رومانوف» یا با الماسهایی با خلوص بسیار زیاد تزیین میشوند. در خانه جواهر کارتیه جدیدترین مجموعه جواهراتش را با نام «Le Voyage Recommence» یا «سفر دوباره آغاز میشود» با چند قطعه، از جمله گردنبند خیرهکننده «Tutti Frutti» به نمایش گذاشت.
اگرچه پلاتین اکنون ارزانتر از طلایی است که قیمتش بسیار افزایش یافته است، این فلز همچنان کمیابترین (۳۰ برابر کمیابتر از طلا)، سفیدترین، درخشانترین، اشرافیترین، و مقاومترین فلز برای جواهرسازها است.